×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

farhangi

raha

مادر

ساعت ۳ شب بود

که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد.

پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟

مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی

فقط خواستم بگویم تولدت مبارک .

پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد

صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن

با شمع نیمه سوخته یافت� ولی مادر دیگر در این دنیا نبود . . .

چهارشنبه 10 اسفند 1390 - 5:46:20 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://love-mashhad051.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 10 اسفند 1390   8:40:47 PM

    توی تقویم می نویسم تا بمونه یادگاری
    روز تلخ عاشقی مون گفتی که دوستم نداری
    می چکه قطره ی اشکم روی این جمله آخر
    حتی این قلم نداره این شکست تلخ را باور
    می گذره ماهی و سالی اما باز پر از غروبم
    هر کی حالم و می پرسه به دروغ میگم که خوبم
    نمی خوام کسی بفهمه    با پریدنت  شکستم
    رفتی و تنهای تنها با خیال تو نشستم
    تو تقویم می نویسم رفت اونی که عاشقم کرد
    دیگه خورشیدی ندارم واسه این روزهای دلسرد
    ولی تو ، تویی که رفتی حرمت عشق و شکستی
    روی التماس چشمام، چشمای نازت رو بستی
    تقویم از اسم تو پر شد اما جات خالی اینجا
    منم و خاطره ی تو منم و قصه فردا


WWW.LOVE2009-AMIN.BLOGFA.COM

http://morteza198117.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 10 اسفند 1390   6:37:42 PM

زيباو پرمحتوا

http://hamidmax.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 10 اسفند 1390   6:06:14 PM

سلام رها جون..خیلی بحال وغمگین بود....مرسی